مدح و مناجات با امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
تصوّر میکنم در ذهنِ خود ایوان زرّین را برای دردها پـیدا نـمودم راه تسکـین را پـرسـتـیـدند آتش را اگـر آبـاء و اجـدادم خدا را شکر از چشمان تو آموختم دین را اگر فرهاد قبل از کوه، اوصاف تو را میخواند رها میکرد از اول غرورِ تلخِ شیرین را دمی پیش فقیرانی و گاهی عرش اعلایی طراز عشق تو تعیین کُند بالا و پایین را رکوعت حلقۀ انفاق را در گوش عالم کرد کدامین شاه اینگونه کرامت کرده مسکین را؟ عصا را اژدها کردی شما، امّا نمیدانم چرا موسی گرفته در میان خلق تحسین را؟! زمانی که کمی اعجاز را ظاهر کنی، قطعا مریدان نجف گویند، حتی مردم چین را مرا با جنتِ آب و درخت و حور، کاری نیست نمیخواهم بدون تو دمی این دام رنگین را برای زاهدان بیعلی قرآن چنین فرمود: فقط پُر کرده از مصحف الاغی بار خورجین را »علیٌ حُـبُّـهُ جُـنَّـه قسیمُ النّـار والجَـنَّـه« برایت میسرایم باز هم این بیتِ تضمین را شکوه رد شمست را درِ خیبر تداعی کرد شنیدم در پس پرده تو داری برتر از این را وقارت داده درسی قنبرت را که یقین دارم کُند تدریس بر هارون مَکّی نیز تمکین را محبت بر تو کار هر کس و ناکس نمیباشد نهادی بی هوا بر دوش ما این بار سنگین را زمان قبض روح عاشقان میآیی از این رو زیارت نامه باید گفت در آن لحظه تلقین را |